بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 4
کل بازدید : 486723
کل یادداشتها ها : 30
نگوییم * وب سایت * بگوییم : رایانه جا یا تارانه
نگوییم * وب * بگوییم : جایانه یا تار
نگوییم * وب مستر * بگوییم : صاحب تار یا تارزن
نگوییم * ایمیل* بگوییم : نامه برقی
نگوییم * ایمیل آدرس * بگوییم : نشان نامه برقی
نگوییم * چت * بگوییم : زرستان
نگوییم * مانیتور* بگوییم : نمایانه
نگوییم * کیبورد * بگوییم : دکمه گاه
نگوییم *اسکنر* بگوییم : عکس برگردان
نگوییم * پرینتر *بگوییم : چاپانه یا چاپگر
نگوییم * ماوس * بگوییم : موش
نگوییم *دیسک*بگوییم : گردالی
نگوییم * سی دی (کامپکت دیسک) * بگوییم : کامل گردانه یا کاف گاف
نگوییم * دیسکت * بگوییم : گردکی
نگوییم * نوت بوک * بگوییم : رایانه رو
نگوییم * لینک * بگوییم : چسبانک
نگوییم * مایکروسافت * بگوییم : کوچک نرم یا نرم بچه
نگوییم * اکانت * بگوییم : برات
نگوییم * ماوس پد * بگوییم : خرش گاه
نگوییم * فوتوشاپ * بگوییم : عکاسخانه
نگوییم * اینترنت * بگوییم : جهان شبکه
نگوییم* اینترانت * بگوییم : درون شبکه
نگوییم * اینترنت اکسپلورر * بگوییم : جهانگرد شبکه
نگوییم * وب براوزر * بگوییم : تاریاب
نگوییم * کرسر * بگوییم : ریزینه
نگوییم * بیل گیتس * بگوییم : حساب دروازه
نگوییم *هات میل * بگوییم : داغنامه
این مطلب را به اشتراک بگذارید:
اکبر عبدی همبازی مرحوم حسین پناهی، خاطرهای از همکار سابقش میگوید که خواندن آن خالی از لطف نیست.
اکبرعبدی میگوید:
«یک روز سر سریال بودیم.
هوا هم خیلی سرد بود.
از ماشین پیاده شد بدون کاپشن.
گفتم: حسین این جوری اومدی از خانه بیرون؟ نگفتی سرما میخوری؟!
گفت: کاپشن قشنگی بود نه؟
گفتم: آره.
گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سرراه یکی را دیدم که اون هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت.
من فقط دوستش داشتم!