بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 486659
کل یادداشتها ها : 30
در اوّل محرّم، امام صادق علیه السّلام به من (فضیل) فرمود:
- دیشب کجا بودی؟
- عرض کردم: دیشب بین ما کسی بود که می گفت: هلال ماه محرّم را دیدم. لذا یکی از دوستان و محبّین شما به مناسبت اوّل محرّم، مجلسی منعقد نموده بود؛ و ما برای ناله و عزاداری بر جدّ بزرگوارتان حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام و اهل بیت آن حضرت ـ به خاطر مصائبی که بر آن بزرگوارن در این ماه وارد شده ـ در مجلس او شرکت کردیم و بر مصائب شما اهل بیت علیهم السّلام گریستیم.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«نَوَّرَ اللهُ قَلبَکَ وَ شَرَحَ صَدرَکَ وَ آجَرَکَ عَلی حُسین صُنعِکَ وَ وِلائِکَ لِأهلِ بَیتِ نَبِیِّکَ»
«خداوند دلت را روشن کند، و به تو شرح صدر مرحمت فرماید، و تو را بر این عمل خوب و موالات تو با اهل بیت پیامبر علیهم السّلام پاداش دهد»
حضرت فرمودند: ای فضیل! هنگامی که از مجلس عزا بیرون آمدی، جلوی در خانه، به چیزی برخورد نکردی؟
عرض کردم: بله، خداوند مرا فدای شما گرداند. با مردی که جلوی در نشسته بود برخورد کردم، فرمود: آن شخص را می شناختی؟ گفتم : هوا تاریک بود و نتوانستم او را بشناسم.
حضرت فرمود: خود من جلوی در نشسته بودم!
گفتم: الله اکبر، پس برای چه به مجلس ما نیامدید تا در صدر مجلس بنشینید؟ به خدا قسم شما صاحب عزا هستید و واجب است به شما تعزیت بگوییم.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«من می خواستم وارد مجلس شوم، امّا دیدم در صدر مجلس جدّم پیامبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهم السّلام حضور دارند، و با شما برای اباعبدالله الحسین علیه السّلام می گریستند و نوحه و عزاداری می کردند.»
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید.
عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پاسمان کردند.
سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود تا جایی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد."
پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.
پاسخ داد: "زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه رابا او می خورم. نمی خواهم دیر شود!"
پرستاری به او گفت: "خودمان به او خبر می دهیم."
پیرمرد با اندوه گفت: "خیلی متاسفم. او بیماری فراموشی دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد!"
پرستار با حیرت گفت: "وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟"
پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: " اما من که می دانم او چه کسی است ...!"
صبح زودتر از همیشه به اشتیاق دیدار هم کلاسی ها از خواب بیدار می شی،و با خواب تابستونی وداع می کنی؛ بیدار می شی تا بار دیگه شاهد تولدی
دیگه در خودت باشی؛ بیدار می شی تا الفبای زندگیت رو -که هنوز ناتموم مونده- بیاموزی.
تو می ری برای ساختن فردایی بهتر و محکم تر، چون فردا از آن تو است؛ می ری تا پلی استوار بسازی به سوی آینده.
دوست با نشاط گلبرگی من، مهر شما به شادی.شروع دوباره ماه مهر و دوستی رو از صمیم قلب بهت تبریک می گم و امیدوارم که این سال تحصیلی
برات یکی از بهترین سال های تحصیلیت باشه.
لطفاً خنده ی شاد فراموش نشه، ممنون.
دانشجویی که سال آخر دانشکده ی خود را می گذراند به سبب طرحی که انجام داده بود جایزه ی اول را گرفت.
او در برنامه ی خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی "دی هیدروژن مونوکسید" ازسوی دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، این علل را عنوان کرده بود:
-عنصر اصلی باران اسیدی است.
-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد واستفراغ می شود.
-وقتی به حالت گاز در می آید، بسیار سوزاننده است.
-استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
-باعث فرسایش اجسام می شود.
-حتی روی ترمز خودروها اثر منفی می گذارد.
-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
از پنجاه نفر، 42 نفر دادخواست را امضا کردند.6نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند، اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی"دی هیدروزن مونوکسید" در واقع همان آب است!
عنوان طرح این دانشجو این بود: " ما چه قدر زود باوریم " !!
دانشجویی که سال آخر دانشکده ی خود را می گذراند به سبب طرحی که انجام داده بود جایزه ی اول را گرفت.
او در برنامه ی خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی "دی هیدروژن مونوکسید" ازسوی دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، این علل را عنوان کرده بود:
-عنصر اصلی باران اسیدی است.
-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد واستفراغ می شود.
-وقتی به حالت گاز در می آید، بسیار سوزاننده است.
-استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
-باعث فرسایش اجسام می شود.
-حتی روی ترمز خودروها اثر منفی می گذارد.
-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
از پنجاه نفر، 42 نفر دادخواست را امضا کردند.6نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند، اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی"دی هیدروزن مونوکسید" در واقع همان آب است!
عنوان طرح این دانشجو این بود: " ما چه قدر زود باوریم " !!